عاشقانه
یادته یه روز بهم گفتی هروقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده... به نظر شما ارزش نظر دادن ندا ره ه ه
گفتم اگه بارون نیومد چی؟ گفتی اگه چشمات بباره آسمون گریش میگیره...
گفتم: یه خواهش دارم وقتی آسمونه چشمام خواست بباره تنهام نذار- گفتی: به چشم,
حالا من دارم گریه میکنم و آسمون نمیباره... تو هم اون دور دورا ایستادی به من میخندی
نوشته شده در سه شنبه 88/10/29ساعت
11:48 صبح توسط علی قربانی نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |