سلام یه شعر ی که خواهرم تو دفتر خاطراتم نوشت رو می خوام براتون بنویسم. سلام ; نامه ای دارم از فاصله ها چند شب بود که من خواب تو را می دیدم خواب دیدم که فراری هستی می گریزی از شهر مردم شهر همه در پی تو می گردند مردم و تیر و تفنگ اسب هایی چابک در همه کوی و گذر قصه تبعید تو بود پاسبان ها همه جا عکس تو را می کوبند جارچی ها همه جا نام تورا می خوانند متهم : قاتل گل های سفید جایزه : یک گل رز و تو می دانی من عاشق گل های رزم دوست دارم بنویسی به کجا خواهی رفت مردم شهر چرا در پی تو می گردند بی جوابم مگذار زیر پاکت بنویس متهم : قاتل گل های سفید جایزه : یک گل رز و تو می دانی من عاشق گل های رزم می دونستی عاشق نظر دادنتم
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |