سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عاشقانه

و این منم


زنی تنها


در آستانه فصلی سرد


در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین


و یأس ساده و غمناک آسمان


و ناتوانی این دست های سیمانی


زمان گذشت


زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت


امروز روز اول دی ماه است


من راز فصل ها را می دانم


و حرف لحظه ها را می فهمم


نجات دهنده در گور خفته است


و خاک ، خاک پذیرنده


اشارتیست به آرامش


زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت


در کوچه باد می آمد


در کوچه باد می آمد


و من به جفت گیری گلها می اندیشم


به غنچه هایی با ساقهای لاغر کم خون


نوشته شده در یکشنبه 89/8/23ساعت 7:19 عصر توسط علی قربانی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

احسان خواجه امیری-البوم پاییز تنهایی


کد کج شدن تصاویر