سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عاشقانه

نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است


به خیسی چندانی که عازم سفر است


من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم  


که سرنوشت درختان باغمان تبر است


به کودکانه ترین خوابهای توی تنت


به عشقبازی من با ادامه بدنت


به هر رگی که زدی و زدم به حس جنون


به بچه ای که توام در میان جاری خون


به آخرین فریادی که توی حنجره است


صدای پای تگرگی که پشت پنجره است


به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره


به خوردن دمپایی بر آخرین حشره


به هر گزت که سوالی شدو نوشت کدام


به دست های تو در اخرین تشنج ها


به گریه کردن یک مرد ان ور گوشی


به شعر خواندن تا صبح بی هم اغوشی


به بوسه های تو در خواب احتمالی من


به فیلم های ندیده به مبل خالی من


به لذت رویاییت که بر تن کفی ام


به خسته گی تو از حرف های فلسفی ام


به گریه در وسط شعر هایی از سعدی


به چایی خوردن تو پیش ادم بعدی


قسم به این همه که در سرم مدام شد


قسم به من به همین شاعر تمام شد


قسم به این شب و این شعر های خط خطی ام


دوباره بر میگردم به شهر لعنتی ام


به بحث علمی بی مزم در گوشت


دوباره بر می گردم به عم اغوشت


به اخرین رویا ماند قبل کابوسم


دوباره بر می گردم به اخرین بوسه


دوباره بر می گردم به اخرین بوسه
 



نوشته شده در پنج شنبه 90/8/19ساعت 11:43 صبح توسط علی قربانی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

احسان خواجه امیری-البوم پاییز تنهایی


کد کج شدن تصاویر