گریه کردن تا سحر کار من است . شاهد من چشم بیمار من است . فکر کردم که او یار من است . نه! فقط در فکر آزار من یک شب آمد زیر و رویم کرد و رفت . نیتش از عشق تنها خواهش است ”دوستت دارم“ دروغی فاحش است . بغض تلخی در گلویم کرد و رفت . پایبند جستجویم کرد و رفت . عاقبت بی آبرویم کرد و رفت . این دل دیوانه آخر جای کیست . آنکه مجنونش منم لیلای کیست . مذهب او هر چه بادا باد بود . خوش به حالش کینقدر آزاد بود . بی نیاز از مستی می شاد بود . چشم هایش مست مادر زاد بود .... بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ می زنند
و گنجشکها جدی جدی می میرند.
آدمها شوخی شوخی زخم می زنند ....
و قلبها جدی جدی می شکنند.
تو شوخی شوخی به من لبخند زدی....
و من جدی جدی عاشق شدم.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |